
یکی از ویژگیهایی که برای مراقبت از روابط لازم است، تواناییِ دیدنِ نقاط قوّتِ دیگران و چشمپوشی از عیبها و نقصهای آنان است. گفتنی است که دیدنِ عیبها در هنگام تصمیمگیریهای مهم، مانند تصمیم به ازدواج، شراکت و همکاری، البته امر لازمی است. در چنین مواردی باید با دقت تمام به عیبها و نقصهای طرف مقابل نگاه کرد و با توجه به آنها دست به تصمیمگیری زد. افزون بر این، بیان عیبها در مقام انتقاد، البته به قصد اصلاح، بسیار خوب است. ما برای مراقبت از دیگری، باید عیبهای او را صادقانه بیان کنیم و فرصتی فراهم بیاوریم که او بتواند این عیوب را برطرف کند.
از این موارد که بگذریم، بهتر است بزرگوارانه از کنار عیبها و نقصها بگذریم و بیشتر بر نقاص قوت طرف مقابل خود تمرکز کنیم. بیان عیبها اگر زیاد اتفاق بیفتد و در حضور دیگران انجام شود، به مرور زمان عزّت نفس شخص را از بین میبرد و او را از درون میشکند. در عوض، توجه به نقاط مثبت، آنها را بیان کردن و به سبب آنها به تشویق و تحسین شخص پرداختن، به تدریج عزّت نفس او را تقویت میکند و باعث رشد و شادی او میشود.
اما شگفت اینجاست که انسانها غالباً تمایل زیادی به دیدنِ عیبها و نقصهای دیگران دارند. انسانها غالباً از کنار دهها نقطۀ قوّت به راحتی عبور میکنند، ولی یک عیب یا نقصِ کوچک توجه آنها را به خود جلب میکند. بیگمان این مسأله ریشه در تکامل بشر دارد. انسان برای مراقبت از خودش، ناگزیر بوده است کوچکترین مشکلات و تهدیدات را ببیند. از این منظر، عیبجویی درواقع یک مکانیسم دفاعی است که شخص از طریق آن از خودش در مقابل خطرات و تهدیدها مراقبت میکند.
از سوی دیگر به نظر میرسد که دیدنِ عیبهای دیگران و چشمپوشی از نقاط مثبت آنها یک علت روانشناختی مهم هم دارد و آن این است که شخص اگر به نقاط مثبت دیگران توجه کند، ممکن است اعتماد به نفسش را از دست بدهد و احساس حقارت کند. اما توجّه به نقاط ضعف دیگران باعث میشود شخص از خودش خوشش بیاید و خودش را از آنچه که هست بهتر بپندارد. به عبارت دیگر، وقتی به نقاط قوّت دیگران توجه میکنیم، ما به دست پایینِ رابطه تبدیل میشویم و تمرکز بر نقاط ضعف دیگران ما را به دست بالای رابطه تبدیل میکند. وقتی به عیبهای دیگران توجه میکنیم، احساس معصومیت، احساس برتری، احساس حقانیت و احساساتی نظیر آنها در ما پدید میآیند و هیجانات خوشایندی در ما ایجاد میشوند. به همین سبب است که ما از کنار ویژگیهای مثبت به راحتی میگذریم، ولی بر روی یک نقطۀ منفی کوچک تمرکز میکنیم و آن قدر آن را در ذهن خود میپروریم، تا از آن کوهی میسازیم. داستان زیبای زیر به خوبی این نکته را بیان میکند:
جوانی هنرمند فرزانه بود
که در وعظ چالاک و مردانه بود
نکونام و صاحبدل و حقپرست
خط عارضش خوشتر از خطِ دست
قوی در بلاغات و در نحو چُست
ولی حرف ابجد نگفتی درست
یکی را بگفتم ز صاحبدلان
که «دندان پیشین ندارد فلان».
برآمد ز سودای من سرخروی
که «از این جنس بیهوده دیگر مگوی
تو در وی همان عیب دیدی که هست
ز چندان هنر چشم عقلت ببست».
(کلیات سعدی، بوستان، چاپ استاد مظاهر مصفا، ص ۴۱۹)
اگر میخواهیم از روابط خود مراقبت کنیم، باید این معادله را وارونه کنیم؛ یعنی جز در موارد ضروری، مانند مشاوره، ازدواج، شراکت، همکاری، انتقاد و نظایر آنها، توجه خود را به نقاط مثبت دیگران معطوف کنیم و چشم بر نقاط منفی آنها فروبندیم. اگر تحسین و تشویق و تأیید را جایگزین انتقاد و شکایت و عیبجویی و نق زدن کنیم، به سرعت روابط ما با دیگران بهبود مییابد. این کار البته از مقولۀ توهم نیست. واقعیت این است که در غالب انسانها، خوبیها بر بدیها میچربد و تعداد نقاط مثبت آنها بسیار بیشتر از نقاط منفیشان است. یادمان باشد که تمرکز بیش از حد بر بدیهای دیگران میتواند نشاندهندۀ آن بدیها در خودِ ما باشد:
یکی را که فضل است و فرهنگ و رای
گرش پای عصمت بلغزد ز جای
به یک خرده مپسند بر وی جفا
بزرگان چه گفتند: «خُذ ما صفا».
بوَد خار و گل با هم، ای هوشمند!
چه در بند خاری؟ تو گل دسته بند
که را زشتخویی بوَد در سرشت
نبیند ز طاووس جز پای زشت
صفایی به دست آور، ای خیرهروی!
که ننماید آیینة تیره روی …
نکو کاری از مردم نیک رای
یکی را به ده مینویسد خدای
تو نیز ای عجب هر که را یک هنر
ببینی، ز ده عیبش اندرگذر
نه یک عیب او را بر انگشت پیچ
جهانی فضیلت برآور به هیچ
همان، صص ۴۲۰ – ۴۱۹)
برای آزمون، مدتی کودتاه، تحسین و تأیید و تشویقِ متعادل را جایگزین شکایت و نق و انتقاد کنید و ببینید که به سرعت نور روابط شما بهبود پیدا میکند. اندکاندک جهد کن، تمَّ الکلام.
بر گرفته از کانال تلگرام ایرج شهبازی